رشد قیمت بازار

رشد قیمت بدون دلیل بنیادین

رشد قیمت دلار و سکه باعث ایجاد و پایداری جو روانی قیمت‌ها در بازارهای مختلف کالایی از جمله بازار فولاد و بسیاری از بازارهای دیگر شده و باعث بروز نگرانی‌هایی در حوزه کالایی شده است. این وضعیت که تا به حال تنها نکات منفی و ضررهای آن خودنمایی کرده‌اند، موجب شده فروشندگان تا حد امکان از فروش خودداری کنند و در نتیجه خریداران برای تامین محصولات مورد نیاز خود با مشکل روبه‌رو‌ شوند.

این شرایط اکنون باعث رشد قیمت‌ها شده‌ و باید گفت افزایش قیمت‌های روز گذشته از «برتری تقاضا بر عرضه‌ها» حکایت دارد؛ به این معنا که بازاریان حتی با اندیشه‌های واسطه‌گری، سفته‌بازی و سرمایه‌گذاری به سمت خرید فولاد متمایل شده‌اند؛ این وضعیت را باید خیلی نگران‌کننده دانست، چون احتمال اینکه سیاست‌های دولت را یا ثابت نگه دارد یا مانع از اثرگذاری سیاست‌های جدید در این حوزه شود اصلا بعید نیست.

این روند به معنای این است که فعالان بازار این احتمال را مطرح می‌کنند که شاید سخت‌گیری‌های دولت بر «الزام به فروش محصولات در بورس کالا» خیلی جدی نباشد، یعنی انتظار هجوم عرضه از طرف واحدهای تولیدی نداشته باشیم، این وضعیت باعث می‌شود خریدار هم به سمت خرید ترغیب شود و البته دلیل اصلی آن را باید نگرانی از آینده اقتصادی و بی‌اعتمادی به تصمیمات دولت دانست.

چیزی که تا به اینجای کار در صحنه اقتصادی مشخص است، این که دولت، نه تنها از موضع دلار ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی خود عقب‌نشینی نکرده، بلکه به خوبی هجمه‌ها را تحمل می‌کند و این رشد قیمت‌ها را هم مقطعی دانسته و واقعی نمی‌داند.

انتظاری که در روزهای اخیر در فضای بازار فولاد ایجاد شده بود بر این مبنا استوار است که در همین روزها عرضه‌های گسترده‌ای هم در پروفیل و هم در میلگرد وارد بورس کالا شود که تا این لحظه چنین اتفاقی رخ نداده است؛‌ در این باره حتی خریدار نهایی هم با سردرگمی روبه‌رو‌ است.

این سردرگمی شامل همه خریداران نهایی در بازار می‌شود؛ حتی آن خریداری که پروانه ساخت دارد و مصرف‌کننده نهایی است. این شرایط نشان می‌دهد که ابهام در بازار عمیق‌تر از چیزی است که به نظر می‌رسد،‌ اما همین حجم خرید روزهای اخیر و رشد قیمت‌ها ممکن است به تحریک واحدهای تولیدی منجر و باعث افزایش حجم تولید این واحدها شده باشد که خیلی هم دور از ذهن نیست؛ مشاهدات قیمتی در بازار حکایت از رشد قیمت شمش دارد که این روند نشان می‌دهد خرید شمش از طرف واحدهای تولیدی افزایش پیدا کرده یعنی پتانسیل رشد تزریق کالا به بازار آزاد وجود دارد، به این معنا که استمرار و تداوم این شرایط در بازار باعث افزایش دوباره موجودی انبارها می‌شود.

این روند به این معنا است که نگرانی از عقبگرد قیمت‌ها خیلی جدی‌تر از چیزی است که به نظر می‌رسد، البته بازار فولاد را در حال حاضر می‌توانیم با بازار پلیمرها تا حدودی مقایسه کنیم، آن زمانی که دلار ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی به شدت در این بازار تاثیرگذار بود و قیمت‌ها را پایین آورد، خیلی‌ها اقدام به خرید کرده و بعد از آن صبر کردند ولی در نهایت این قیمت دوامی نداشت و پس از برهه‌ای به شدت افزایشی شد، این اتفاق در حالی رخ داد که دلار ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی هنوز در بورس کالا عرضه می‌شود ولی ممکن است قیمت‌ها در بازار آزاد دو برابر قیمت‌های بورس کالا و حتی خیلی بیشتر باشد.

سیگنال اضطراب بازارسازی

این شرایط،‌ این نگرانی را ایجاد می‌کند که وضعیت فعلی در بازار فولاد هم خودش را نشان دهد و خودنمایی رشد قیمت‌ها در این بازار به این معنی است که بازار فولاد در حال نزدیک شدن به لبه پرتگاه است، ما نمی‌توانیم از نرخ‌های بالای فعلی در شرایط موجود دفاع کنیم؛ آن هم در شرایطی که دورنمای بازار از احتمال اعمال تحریم‌ها و سخت‌گیری بر صادرات فولاد حکایت دارد، چنانچه اگر کالایی نتواند صادر شود در نهایت باید به بازار داخلی وارد شود،‌ همه این شرایط در کنار پایین بودن جدی تقاضا،‌ نزدیک بودن دهه اول محرم، نزدیک بودن روزهای سرد سال که تنها دو هفته به شروع پاییز باقی مانده است (برهه‌ای که به‌صورت سنتی تقاضا را کاهش می‌دهد)؛ باعث ضعف تقاضا در ماه‌های آتی می‌شود.

در این شرایط، این نگرانی را هم باید مطرح کنیم که رشد قیمت‌های فعلی که از بازار رسمی(یعنی بورس کالا) آغاز نشده، در بازار آزاد استارت خورده و در همین بازار گسترش پیدا کرده که نه تنها واقعیت عمیق بازار نیست، بلکه یک بازارسازی از سوی افرادی است که با موجودی بالای انبارها روبه‌رو‌ شده بودند و نمی‌توانستند کالای خود را به فروش برسانند یا مجبور بودند با ضرر بفروشند، اگر این ذهنیت درست باشد به این معنا که این رشد نرخ که از دلایل بنیادی برخوردار نیست عمیقا بازارسازی باشد، هیچ دلیلی وجود ندارد که این نرخ‌ها باز هم افزایش پیدا کند و ممکن است یک سقوط آزاد جدی را در پیش داشته باشیم.

از طرف دیگر این رشد نرخ هیجانی است، یعنی در مقایسه با سکه ۴ میلیون و ۶۰۰ هزار تومانی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد که این ارزیابی هم درست نیست، به این دلیل که هم سکه حباب دارد و هم دلاری که در این بازار در حال کشف قیمت است جذابیت بالایی برای صادرات ایجاد می‌کند و با توجه به این فرض که حجم صادرات ایران، مخصوصا برای میلگرد، پروفیل، تیرآهن و تا حدودی ورق آنقدر بزرگ نیست که اصل بازار را تهدید کند یا مورد توجه قرار دهد، ولی بالاخره معاملاتی که با محوریت صادراتی انجام می‌‌شود به این دلیل که یک فرآیند واقعی است باز هم تاثیر خودش را بر بازار می‌گذارد.

در تجمیع این موارد باید این را بگوییم که رشد قیمت‌ها در شرایط فعلی بیش از حالت بنیادی و واقعی، ‌هیجانی است و رشد قیمت‌های هیجانی اغلب تاریخ مصرف بسیار محدودی دارد و سریع‌تر از حد انتظار باید منتظر برگشت ورق در بازار باشیم.

اگر عرضه‌هایی که انتظار داریم در بورس کالا وارد شوند و این روال عرضه شرکت‌های بزرگ که بعضا با وقفه صورت می‌گیرد از سرگرفته شود و تداوم داشته باشد دلیل چندانی برای رشد قیمت‌ها در بازار داخلی نداریم، ‌آن هم در وضعیتی که موجودی انبارها بالا است و بالا‌رفتن بیشتر آن پتانسیل ریزش نرخ را بیشتر می‌کند.

منبع : دنیای معدن 

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *